عکس عاشقانه
لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم
تا بخوانی و بفهمی چقدرجایت خالیست تا بدانی نبودنت آزارم می دهد
لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان که از قلبم
بر قلم و کاغذ می چکد
لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است و پُر شیار
لمس کن! لمس کن لحظه هایم را
لمس کن! تویی که نمیدانی من که هستم٬
لمس کن این با تو نبودن ها را....
دستم نمی رسد به بلندای چیدنت
باید بسنده کنم به رویای دیدنت
گفتی دوستم داری به اندازه قطرات بارانی که بر روی صورتت میریزد
و من هم دوستت دارم بدون توجه به چتری که روی سرت گرفتی
یه روز و روزگاری یه ماهی قرمز کوچولویی همین طور که توی آب شنا می کرد ، احساس کرد مسیرش خود به خود و بدون اختیار او عوض می شود و هر چه تلاش می کرد مثل گذشته نمی توانست شنا کند .
همین طور که می رفت ، احساس کرد آب به سمت بالا می رود و حسابی هم خسته شده بود !
ناگهان صدای آوازی شنید ، خوب گوش کرد . اول فکر می کرد که شاید صدای یک روباه است . بعد گفت : " نه ! صدای یک کلاغ است ! و باز گفت : " باید صدای یک الاغ باشد ! " همین طور که آب به سمت بالا می رفت ، ماهی هم بیشتر به سطح آب نزدیک می شد . یک دفعه چشمش به قورباغه ای افتاد که در حال خواندن است ! با خودش فکر کرد که حالا تو این وضعیت عجیب و غریب این قورباغه هم ابو عطا می خواند !
1-به سلامتی بی معرفت ها که اگه نبودن با معرفت هارو نمی شد شناخت
2- به سلامتی اون رفیق بی معرفتی که اسم ما گوشه موبایلش داره خاک میخوره!!!!!
3- به سلامتی کسی که تا آخر عمر از قلبت بیرون نمیره ولی مجبوری از زندگیت بندازیش بیرون !
4-به سلامتی تموم آدمایی که توی دریای مردونگی غرق میشن اما از روی پل نامردی رد نمیشن.!
5-به سلامتی اونایی که طبیب دلهای دردمندن ولی خودشون دنیای دردن
1-بی معرفت! تو اون کسی بودی که اومدی زیر چترم نه برای همراهی با من بلکه فقط برای اینکه خیس نشی ،بارون که بند اومد ، رفتی که رفتی!!!!
2-درویشی را دیدم شتابان مى دوید گفتم درویش ،کجا؟ گفت مراسم عزا ، گفتم مگه کی مرده؟ آهی کشید و گفت : معرفت و وفا
3-از معرفت تو به کوچه پس کوچه زدم ، معرفت رو ولش کن ، من گم شدم !
4-هر چقدر هم هویج می خورم باز هم چشم دیدن آدم بی معرفت رو ندارم !
5-سلام مرسی خوبم شما خوبی؟ چه عجب یادی از ما کردی.
.
طرح شرمنده کردن دوستان بی معرفت!!!